فال حافظ روزانه چهار شنبه 21 شهریور 1403 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 327
مرا عهديست با جانان که تا جان در بدن دارم ، هواداران کويش را چو جان خويشتن دارم صفاي خلوت خاطر از آن شمع چگل جويم ، فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم به کام و آرزوي دل چو دارم خلوتي حاصل ، چه فکر از خبث بدگويان ميان انجمن دارم مرا در خانه سروي هست کاندر سايه قدش ، فراغ از سرو بستاني و شمشاد چمن دارم گرم صد لشکر از خوبان به قصد دل کمين سازند ، بحمد الله و المنه بتي لشکرشکن دارم سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سليماني ، چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم الا اي پير فرزانه مکن عيبم ز ميخانه ، که من در ترک پيمانه دلي پيمان شکن دارم خدا را اي رقيب امشب زماني ديده بر هم نه ، که من با لعل خاموشش نهاني صد سخن دارم چو در گلزار اقبالش خرامانم بحمدالله ، نه ميل لاله و نسرين نه برگ نسترن دارم
به رندي شهره شد حافظ ميان همدمان ليکن
،
چه غم دارم که در عالم قوام الدين حسن دارم
تعبیر:
بیهوده و از روی نادانی خود را گرفتار مشکلات نکن و به زندگی خود آسیب مرسان. آرزوهای دور و دراز را رها کن. به آنچه داری قانع باش. در زندگی خصوصی بسیار موفق هستی. قدر خانواده ی خود را بدان و لحظات شیرین زندگی را غنیمت بدان و خداوند را شاکر باش.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 21 شهریور 1403 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 138
ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد ، به وداعي دل غمديده ما شاد نکرد آن جوان بخت که مي زد رقم خير و قبول ، بنده پير ندانم ز چه آزاد نکرد کاغذين جامه به خوناب بشويم که فلک ، رهنمونيم به پاي علم داد نکرد دل به اميد صدايي که مگر در تو رسد ، ناله ها کرد در اين کوه که فرهاد نکرد سايه تا بازگرفتي ز چمن مرغ سحر ، آشيان در شکن طره شمشاد نکرد شايد ار پيک صبا از تو بياموزد کار ، زان که چالاکتر از اين حرکت باد نکرد کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد ، هر که اقرار بدين حسن خداداد نکرد مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق ، که بدين راه بشد يار و ز ما ياد نکرد
غزليات عراقيست سرود حافظ
،
که شنيد اين ره دلسوز که فرياد نکرد
تعبیر:
احساس می کنی از هدف و مقصود خود دور شده ای و یا عزیزی نسبت به تو کم توجهی می کند. انتظار و امیدواری، مقصود تو را حاصل می کند. نگرانی را از خود دور کن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 21 شهریور 1403 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 437
اي قصه بهشت ز کويت حکايتي ، شرح جمال حور ز رويت روايتي انفاس عيسي از لب لعلت لطيفه اي ، آب خضر ز نوش لبانت کنايتي هر پاره از دل من و از غصه قصه اي ، هر سطري از خصال تو و از رحمت آيتي کي عطرساي مجلس روحانيان شدي ، گل را اگر نه بوي تو کردي رعايتي در آرزوي خاک در يار سوختيم ، ياد آور اي صبا که نکردي حمايتي اي دل به هرزه دانش و عمرت به باد رفت ، صد مايه داشتي و نکردي کفايتي بوي دل کباب من آفاق را گرفت ، اين آتش درون بکند هم سرايتي در آتش ار خيال رخش دست مي دهد ، ساقي بيا که نيست ز دوزخ شکايتي
داني مراد حافظ از اين درد و غصه چيست
،
از تو کرشمه اي و ز خسرو عنايتي
تعبیر:
از توانایی های خود بهتر بهره گیری کن و اعتماد به نفس داشته باش. لحظات گرانبهای عمر را بیهوده از دست نده. گمان نکن که دیگران از تو بهترند. در راه رسیدن به هدف، بیهوده از دیگران گله و شکایت نکن و به اراده و توانایی های خود تکیه کن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 21 شهریور 1403 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 16
خمي که ابروي شوخ تو در کمان انداخت ، به قصد جان من زار ناتوان انداخت نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود ، زمانه طرح محبت نه اين زمان انداخت به يک کرشمه که نرگس به خودفروشي کرد ، فريب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت شراب خورده و خوي کرده مي روي به چمن ، که آب روي تو آتش در ارغوان انداخت به بزمگاه چمن دوش مست بگذشتم ، چو از دهان توام غنچه در گمان انداخت بنفشه طره مفتول خود گره مي زد ، صبا حکايت زلف تو در ميان انداخت ز شرم آن که به روي تو نسبتش کردم ، سمن به دست صبا خاک در دهان انداخت من از ورع مي و مطرب نديدمي زين پيش ، هواي مغبچگانم در اين و آن انداخت کنون به آب مي لعل خرقه مي شويم ، نصيبه ازل از خود نمي توان انداخت مگر گشايش حافظ در اين خرابي بود ، که بخشش ازلش در مي مغان انداخت
جهان به کام من اکنون شود که دور زمان
،
مرا به بندگي خواجه جهان انداخت
تعبیر:
از روزگار و سرنوشت خود شکایت می کنی اما غم نخور. روزگار همیشه به یک منوال نمی چرخد.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 21 شهریور 1403 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 269
دلا رفيق سفر بخت نيکخواهت بس ، نسيم روضه شيراز پيک راهت بس دگر ز منزل جانان سفر مکن درويش ، که سير معنوي و کنج خانقاهت بس وگر کمين بگشايد غمي ز گوشه دل ، حريم درگه پير مغان پناهت بس به صدر مصطبه بنشين و ساغر مي نوش ، که اين قدر ز جهان کسب مال و جاهت بس زيادتي مطلب کار بر خود آسان کن ، صراحي مي لعل و بتي چو ماهت بس فلک به مردم نادان دهد زمام مراد ، تو اهل فضلي و دانش همين گناهت بس هواي مسکن مولوف و عهد يار قديم ، ز ره روان سفرکرده عذرخواهت بس به منت دگران خو مکن که در دو جهان ، رضاي ايزد و انعام پادشاهت بس
به هيچ ورد دگر نيست حاجت اي حافظ
،
دعاي نيم شب و درس صبحگاهت بس
تعبیر:
زیاده طلبی و بلند پروازی، غیر از رنج و مصیبت، نتیجه ای ندارد. قناعت گنجی است که باید قدر آن را دانست. به خدا توکل کن و برای لذت های زودگذر زندگی، خود را اسیر و بنده دیگران نکن. هوا و هوس را از وجود خود دور کن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 21 شهریور 1403 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 3
اگر آن ترک شيرازي به دست آرد دل ما را ، به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را بده ساقي مي باقي که در جنت نخواهي يافت ، کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را فغان کاين لوليان شوخ شيرين کار شهرآشوب ، چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان يغما را ز عشق ناتمام ما جمال يار مستغني است ، به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روي زيبا را من از آن حسن روزافزون که يوسف داشت دانستم ، که عشق از پرده عصمت برون آرد زليخا را اگر دشنام فرمايي و گر نفرين دعا گويم ، جواب تلخ مي زيبد لب لعل شکرخا را نصيحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند ، جوانان سعادتمند پند پير دانا را حديث از مطرب و مي گو و راز دهر کمتر جو ، که کس نگشود و نگشايد به حکمت اين معما را
غزل گفتي و در سفتي بيا و خوش بخوان حافظ
،
که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثريا را
تعبیر:
در زندگی با خیال راحت و آسوده زندگی کن و به آنچه داری راضی و خشنود باش و حریص نباش زیرا حرص و آز سرانجام رسوایی و بدنامی به بار می آورد. با پیران و بزرگان مشورت کن و از تجربه های آنان استفاده کن
فال حافظ روزانه چهار شنبه 21 شهریور 1403 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 379
سرم خوش است و به بانگ بلند مي گويم ، که من نسيم حيات از پياله مي جويم عبوس زهد به وجه خمار ننشيند ، مريد خرقه دردي کشان خوش خويم شدم فسانه به سرگشتگي و ابروي دوست ، کشيد در خم چوگان خويش چون گويم گرم نه پير مغان در به روي بگشايد ، کدام در بزنم چاره از کجا جويم مکن در اين چمنم سرزنش به خودرويي ، چنان که پرورشم مي دهند مي رويم تو خانقاه و خرابات در ميانه مبين ، خدا گواه که هر جا که هست با اويم غبار راه طلب کيمياي بهروزيست ، غلام دولت آن خاک عنبرين بويم ز شوق نرگس مست بلندبالايي ، چو لاله با قدح افتاده بر لب جويم
بيار مي که به فتوي حافظ از دل پاک
،
غبار زرق به فيض قدح فروشويم
تعبیر:
شک و دودلی را از خود دور کن و بدون تفکر و اندیشه کاری را شروع نکن. در هر کار صداقت و درستی را پیشه کن و از ریاکاری و ریاکاران دوری کن. خود را به دست سرنوشت نسپار و کار امروز را به فردا نینداز.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 21 شهریور 1403 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 320
ديشب به سيل اشک ره خواب مي زدم ، نقشي به ياد خط تو بر آب مي زدم ابروي يار در نظر و خرقه سوخته ، جامي به ياد گوشه محراب مي زدم هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست ، بازش ز طره تو به مضراب مي زدم روي نگار در نظرم جلوه مي نمود ، وز دور بوسه بر رخ مهتاب مي زدم چشمم به روي ساقي و گوشم به قول چنگ ، فالي به چشم و گوش در اين باب مي زدم نقش خيال روي تو تا وقت صبحدم ، بر کارگاه ديده بي خواب مي زدم ساقي به صوت اين غزلم کاسه مي گرفت ، مي گفتم اين سرود و مي ناب مي زدم
خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
،
بر نام عمر و دولت احباب مي زدم
تعبیر:
با خواب و خیال به جایی نخواهید رسید. با نشستن و فکر کردن کاری از پیش نخواهید برد اگر می خواهید به مراد و کام دلتان دست پیدا کنید یا علی بگویید و خیالپردازی را کنار بگذارید و توکل به خدا کنید. راه هموار است. انشاالله که موفق می شوید.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 21 شهریور 1403 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 55
خم زلف تو دام کفر و دين است ، ز کارستان او يک شمه اين است جمالت معجز حسن است ليکن ، حديث غمزه ات سحر مبين است ز چشم شوخ تو جان کي توان برد ، که دايم با کمان اندر کمين است بر آن چشم سيه صد آفرين باد ، که در عاشق کشي سحرآفرين است عجب علميست علم هيات عشق ، که چرخ هشتمش هفتم زمين است تو پنداري که بدگو رفت و جان برد ، حسابش با کرام الکاتبين است
مشو حافظ ز کيد زلفش ايمن
،
که دل برد و کنون دربند دين است
تعبیر:
در راه رسیدن به مقصود دچار گرفتاری و مشکلات شده ای. از مکر و حیله ی دشمن در امان نباش زیرا به موقعیت تو حسادت می ورزد. با کمی درایت و توکل بر خدا می توانی به مقصود خود نائل شوی.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 21 شهریور 1403 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 158
من و انکار شراب اين چه حکايت باشد ، غالبا اين قدرم عقل و کفايت باشد تا به غايت ره ميخانه نمي دانستم ، ور نه مستوري ما تا به چه غايت باشد زاهد و عجب و نماز و من و مستي و نياز ، تا تو را خود ز ميان با که عنايت باشد زاهد ار راه به رندي نبرد معذور است ، عشق کاريست که موقوف هدايت باشد من که شب ها ره تقوا زده ام با دف و چنگ ، اين زمان سر به ره آرم چه حکايت باشد بنده پير مغانم که ز جهلم برهاند ، پير ما هر چه کند عين عنايت باشد
دوش از اين غصه نخفتم که رفيقي مي گفت
،
حافظ ار مست بود جاي شکايت باشد
تعبیر:
حتماً از راهنمایی و مشورت دیگران استفاده کن زیرا در این کاری که در پیش گرفته ای به تجربه ی دیگران نیاز داری. کبر و غرور را رها کن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 21 شهریور 1403 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 119
دلي که غيب نماي است و جام جم دارد ، ز خاتمي که دمي گم شود چه غم دارد به خط و خال گدايان مده خزينه دل ، به دست شاهوشي ده که محترم دارد نه هر درخت تحمل کند جفاي خزان ، غلام همت سروم که اين قدم دارد رسيد موسم آن کز طرب چو نرگس مست ، نهد به پاي قدح هر که شش درم دارد زر از بهاي مي اکنون چو گل دريغ مدار ، که عقل کل به صدت عيب متهم دارد ز سر غيب کس آگاه نيست قصه مخوان ، کدام محرم دل ره در اين حرم دارد دلم که لاف تجرد زدي کنون صد شغل ، به بوي زلف تو با باد صبحدم دارد مراد دل ز که پرسم که نيست دلداري ، که جلوه نظر و شيوه کرم دارد
ز جيب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست
،
که ما صمد طلبيديم و او صنم دارد
تعبیر:
کسی که ایمان داشته باشد و دریادل باشد از سختی های زودگذر روزگار نمی هراسد. صبر و توکل به خدا چاره ساز مشکلات است. از انسان های بد طینت و سود جو دوری کن. هر کسی را محرم اسرار خود قرار نده. هرچه می خواهی از خدا بخواه.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 21 شهریور 1403 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 466
اين خرقه که من دارم در رهن شراب اولي ، وين دفتر بي معني غرق مي ناب اولي چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم ، در کنج خراباتي افتاده خراب اولي چون مصلحت انديشي دور است ز درويشي ، هم سينه پر از آتش هم ديده پرآب اولي من حالت زاهد را با خلق نخواهم گفت ، اين قصه اگر گويم با چنگ و رباب اولي تا بي سر و پا باشد اوضاع فلک زين دست ، در سر هوس ساقي در دست شراب اولي از همچو تو دلداري دل برنکنم آري ، چون تاب کشم باري زان زلف به تاب اولي
چون پير شدي حافظ از ميکده بيرون آي
،
رندي و هوسناکي در عهد شباب اولي
تعبیر:
بیهوده غمگین و ناراحت نباش. اگر به آرزو و هدف خود نرسیدی، دنیا به آخر نمی رسد. بهتر است که به کار دیگری بپردازی و روزگار را بر وفق مراد خود بگردانی. به اندازه ی توانایی و قابلیت های خود زندگی کن و خود را برای آرزوهای دور و دراز و دست نیافتنی به خطر نینداز.